عدم انگيزه مديران مالي به مديريت ارزش افزايي(VBM)

(Value Based Managment)

 

وحید اسکو(عضوهیات علمی دانشگاه گنبد کاووس)

بهرام یدالهی(کارشناس حسابداری دانشگاه سمنگان آمل)

 

چكيده

توجه به مسائل مالي و اتخاذ تصميمات مناسب در سازمان ها، اهميت ويژه اي دارد. حيات، رشد و توسعه سازمان به تصميم گيري در رابطه با مسائل مالي و در نهايت به توان تخصصي مديران مالي وابسته است. امروزه سازمان هايي موفق خواهند بود كه در زمينه امور مالي روش ،(VBM) علاوه بر انجام فعاليت هاي حسابداري، به اجراي برنامه هاي فراگير و بلند مدت نيز اهتمام ورزند. مديريت ارزش افزايي مناسبي براي اجراي برنامه هاي بلند مدت و ارزش آفريني براي سازمان مي باشد.

اين مقاله بر اساس يافته هاي تحقيقي است كه اطلاعات آن از بين نود و پنج مدير مالي شركت هاي توليدي شهر اصفهان به دست آمده است. در آن تحقيق پنج عامل،" نبودن انگيزه در مديران مالي، انحصار در سازمان، شرح وظايف مديران مالي، نبودن فرهنگ پاسخ گويي مديران در برابر سهام داران، و مستند سازي جهت پاسخ گويي به فشارهاي قانوني،"به عنوان فرضياتي در نظر گرفته شده، كه باعث عدم گرايش مديران مالي به مديريت ارزش افزايي و علاقه آنان به امور كنترلري و فعاليت هاي تكراري و روزمره مي گردد.

در مقاله حاضر ابتدا مديريت مالي و شرح وظايف مديران مالي بررسي شده و وظايف اين مديران در قالب مديريت ارزش افزايي و امور كنترلري مورد بحث قرار گرفته است. سپس فرضيات تحقيق تجزيه و تحليل گرديده است. نتايج به دست آمده در اين مطالعه حاكي از آن است كه تمامي پنج عامل مورد آزمون، منجر به عدم گرايش مديران مالي به مديريت ارزش افزايي مي شود و عواملي چون سن، تحصيلات و سنوات خدمت اين مديران در اثبات فرضيات، تاثيري ايجاد نمي كنند.

واژگان كليدي: مديريت مالي، امور كنترلري، مديريت ارزش افزاي، VBM

 

(این مقاله توسط وحید اسکو و بهرام یدالهی کار و سرانجام در مرداد ۱۳۹۲ در موسسه آموزش عالی حکیم جرجانی استان گلستان Accept شده است و در سایت سیلویکیا قرار داده شده وبصورت مجله به چاپ رسیده است.)

سرمایه فکری و مدیریت دانش بعنوان زیرمجموعه ای از داراییهای نامشهود

چکیده:

در این مقاله در باره سرمایه فکری و مدیریت دانش و استراتژِی های  لازم بیان میشود و در ادامه هم روشهای اندازه گیری سرمایه فکری و مدیریت دانش گفته می شود.در عصر فرا رقابتی سازمانها با محیطی رو برو هستیم که مشخصه آن افزایش پیچیدگی و جهانی شدن و پویایی است لذا سازمانها برای استمرار و استقرار خود با چالشهای نوینی مواجه است که برون رفت از این چالشها مستلزم توجه بیشتر به توسعه و تقویت مهارتها و تواناییهای درونی است که این کار از طریق مبانی دانش سازمانی و سرمایه فکری صورت میگیرد که سازمانها از آنها برای رسیدن به عملکرد بهتر در دنیای کسب و کار استفاده میکنند. سرمایه فکری زیرمجمو عه ای از دارایی نامشهود است و دارایی ناملموس تحت عنوان سر قفلی بیان میشود. و سرمایه فکری بهنوان بخشی از سر قفلی در نظر گرفته شده است. در اقتصاد قدیم ارزش بازاری متکی بر دارایی فیزیکی بوده است ولی در اقتصاد جدید ارزش از کاربرد سرمایه فکری شرکت ودانش بوده است که ظهور اقتصاد دانشی منجر به پایان بخشیدن دوران اهمیت نسبی دارایی های مشهود گردیده است وپارادایم جدیدی که توجه زیادی به دانش وسرمایه فکری درآن دیده میشودپدیدآمد (۲۰۰۳″Zhou).  دانش  و سرمایه فکری بعنوان استراتژیهای پایدار برای حصول ونگهداری مزیت رقابتی سازمانها تشخیص داده شده است (بارنی۱۹۹۱″دارکر ۱۹۸۸″گرانت۱۹۹۱). لذا در جهان دانش محور کنونی ” قابلیتهای سازمانی بر اساس دانش و سرمایه فکری بوده است و مدیران بایستی درک کنند که چه قابلیتهایی برای حفظ مزیت رقابتی شدن لازم است. لذا دارائیهای دانشی  و سرمایه فکری در حال  تبدیل شدن به اهرم استراتراتژیک برای مدیریت کردن عملکرد کسب وکار و نوآوری مستمر شرکت میباشد لذا شرکت فقط محصول وخدمت تولید نمیکنند بلکه بایستی ارزش افزوده برای باقی ماندن در اقتصاد جدید خلق کنند ودراین عصر چالش اصلی مدیران آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسانها در سازمان دانش محور است مدیریت دانش و سرمایه فکری به مهارت اساسی مدیران در این سازمان ها تبدیل شده است.و در اقتصاد کنونی  مزیت رقابتی شرکتها بر پایه دارایی نامشهود و سرمایه فکری است که با برقراری ارتباطات مناسب با مشتریان و کسب تجربه لازم در این مسیر وبا اتکا به دانش و تکنیکهای سازمانی و مهارتهای تخصصی این امر را محقق ساخته اند سازمانها از طریق دانش و فرآیند های موجود در مدیریت دانش به سرمایه فکری تبدیل کنند زمانی که شرکتها از اقتصاد صنعتی به سمت اقتصاد دانشی حرکت میکنند با چالشهای بزرگی مانند پویایی و عدم اطمینان و پیچیدگی رو به رو هستند لذا دراین شرایط نیاز به آگاهی بیشتر  در مورد سرمایه فکری و کنترل آنی فزونی می یابدولذا این موضوع باعث شده است که شرکتها دارایی نا مشهود خود را شناسایی و مدیریت کنند.

 واژه گان کلیدی : سرمایه فکری و مدیریت دانش،چالش های نوین،دارایی نامشهود، استراتژیهای پایدار،سرقفلی

 

(این مقاله توسط هادی سلیمانی و بهرام یدالهی کار و سرانجام در اسفند ۱۳۹۱ دردانشگاه آزاد واحد قائمشهر accept شده است و بصورت پوستر به چاپ رسیده است)

قابلیت اعمال روشهای ارزشیابی حسابداری منابع انسانی در موسسات  آموزش عالی غیر انتفاعی

چکیده:

از مباحث جديد در دانش حسابداري، نگرش نوين به منابع انساني به عنوان يكي از موثرترين مزیت های ايجاد درآمد سازمانها است. ورود حسابداری منابع انسانی در حوزه مدیریت سبب شده است که مدیران به اهمیت افرادی که در انجام و اداره ی امور سازمان نقش دارند، آگاهی بیشتری یابند و از اطلاعات حسابداری منابع انسانی برای افزایش اثربخشی سازمان خود بهره گیرند. بنابراین اگر مدیران بخواهند در کار خود به درستی کارآمد باشند، باید بتوانند ارزش منابع انسانی را به درستی اندازه گیری کنند . حسابداری منابع انسانی برای این منظور به وجود آمده است. در این مقاله سعی می شود با توجه به اینکه ماهیت موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی به عنوان سازمانهای خدماتی، بسیار وابسته به نیروی انسانی آنهاست. قابلیت اعمال روشهای ارزشیابی حسابداری منابع انسانی در این موسسات بررسی شده و نیز  مناسب ترین روش ارزشیابی قابل اعمال در این موسسات تعیین گردد. یافته های مقاله حاکی از آن است که در مقایسه با معیارهای اندازه گیری شده مورد استفاده برای سطوح پنجگانه، قابلیت اعمال روشهای ارزشیابی حسابداری منابع انسانی در موسسات غیر انتفاعی آموزش عالی در مجموع تقریبا در سطح کم می باشد و نیز مناسب ترین روش ارزشیابی قابل اعمال در این  موسسات از میان پنج روش انتخابی روش بهای تمام شده در تاریخ تحصیل (AC) می باشد. جامعه آماری این تحقیق  کلیه موسسات آموزش عالی  غیر انتفاعی و غیر دولتی کشور بوده و نمونه آماری، چهارموسسه آموزش عالی  شامل : موسسه آموزش عالی هراز ، موسسه اموزش عالی سمنگان ، موسسه آموزش عالی سبز، موسسه آموزش عالی آمل می باشد.

 

(این مقاله توسط هادی سلیمانی و بهرام یدالهی کار  وسرانجام  در دانشگاه آزاد واحد قائمشهر accept شده است و بصورت پوستر به چاپ رسیده است)